صفحه ي نخست | اخبار وبلاگ | رهبري | دانلود مداحي | دانلود سخنراني | نرم افزار موبايل | رايانه اسلامي | قالب وبلاگ | دانلود کتاب | مستند |
نیایش ،در طلب پرده پوشی ونگهداری |
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِی مِهَادَ کَرَامَتِکَ، وَ أَوْرِدْنِی مَشَارِعَ رَحْمَتِکَ، وَ أَحْلِلْنِی بُحْبُوحَةَ جَنّتِکَ، وَ لَا تَسُمْنِی بِالرّدّ عَنْکَ، وَ لَا تَحْرِمْنِی بِالْخَیْبَةِ مِنْکَ. وَ لَا تُقَاصّنِی بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِی بِمَا اکْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَکْتُومِی، وَ لَا تَکْشِفْ مَسْتُورِی، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِیزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِی، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا یُلْحِقُنِی عِنْدَکَ شَنَاراً شَرّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ، وَ أَکْمِلْ کَرَامَتِی بِغُفْرَانِکَ، وَ انْظِمْنِی فِی أَصْحَابِ الْیَمِینِ، وَ وَجّهْنِی فِی مَسَالِکِ الْآمِنِینَ، وَ اجْعَلْنِی فِی فَوْجِ الْفَائِزِینَ، وَ اعْمُرْ بِی مَجَالِسَ الصّالِحِینَ، آمِینَ رَبّ الْعَالَمِینَ |
آیت الله مجتهدی تهرانی |
رسول خدا ص فرمودن دنیا قائم بر چیز است اگر ستون ها را ببرند، سقف فرو می ریزد. دنیا هم همین طور است، چهارستون دارد، اگر یکی از این چهارستون از بین برود، دنیا به قهقری بر می گردد. |
اولین ستون دنیا چیست: برکه العلماء، برکت علماء، البته علمای خوب، نه علمای….، علمای خوب، عالم ربانی که مردم را تربیت می کنند. امثال حاج مرتضی زاهد که در حال سکرات فرمودند: من پنج هزار نفر را تربیت کرده ام. آقای سید مهدی کشکی، حاج محمد یاسری، حاج وهاب خراسانی، حاج مرتضی زاهد، اینها عالم ربانی بودند.
عالمی که به یک اداره ای برود و نماز خالی بخواند که عالم ربانی نیست، چند تا مسجد و چند تا اداره نماز می خواند، نمازها را تندتند می خواند از این اداره می رود و به آن اداره، و از آن اداره به این اداره. به گفته بعضی ها اینها نباشند بهتر هم هست. ما که می گوییم علما، منظورمان علمایی هستند که به مردم خدمت می کنند، حالا خدمت علمی، خدمت کمک رسانی، خدمت مالی و غیره.
بالاخره عالم ربانی، عالمی است که وقتی نگاهش می کنی یاد خدا بیفتی، نه عالم ژیگول، که زلفش را ریخته روی صورتش، وسط نماز موبایلش زنگ می زند، شلوارش اتو کشیده و این دستش روزنامه و آن دستش کیف، و ماشین بنزش را کنار خیابان پارک می کند، می رود داخل سوپرمارکت و می گوید: ۵ کیلو گوشت، ا کیلو کره، ۲ تا بسته سیگار خارجی بده!
اگر من باشم که اینها را تیرباران می کنم. اگر من باشم که روزی صد تا از این جور آخوندها را می کشم البته من با گفتن این حرف ها دشمن هم پیدا می کنم این حرف ها پخش هم می شود، اگر مرا نکشند خوبه! برکت علما، برکت علما را حفظ کنید البته نه هر عالمی.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: این حدیث نظرکردن به عالم عبادت است درست است؟ حدیث دارد که «النظر الی وجه العالم عباده»، شما بروید قم آقای بهجت را نگاه کنید، مراجع را نگاه کنید، همین که نگاه می کنید ثواب می برید. حتی در خانه عالم، البته خانه های قراضه ای مثل خانه حاج مرتضی زاهد، نه خانه ای که از
شرح حدیثی از امام هادی ع توسط مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
|
از فرمایشات امام هادی صلوات الله علیه است که حضرت فرمودند: آنچه را که تقدیر الهی است و خداوند آن را برای شما انسانها مقدر میکند، به شما چیزی را نشان می دهد که به خاطره شما خطور نکرده باشد.
خداوند به ما عقل و شعور عطا فرموده که به وسیله آنها تدبیر میکنیم. حال آیا تدبیر ما در امور و کارهای زندگیمان کافی است؟ به تعبیر من چه قدر قاشق بدون دسته ساختهایم! چه قدر در زندگی سرها به سنگ میخورد! علّت چیست؟
چه افرادی رجعت می کنند ؟ |
روایاتی که تنها بر رجعت مۆمنان خالص دلالت دارند، با روایات مربوط به خواندن دعای عهد در چهل روز که عمومیت رجعت همه خوانندگان را میرساند، چگونه قابل جمع است؟ در حدیثی میخوانیم: رجعت برای همه مردم نیست و فقط مربوط به مۆمنین خالص و مشرکین خالص است؛ عن محمد بن مسلم قال: سمعت حمران بن أعین و أبا الخطاب یحدثان جمیعاً قبل أن یحدث أبو الخطاب ما أحدث أنهما سمعا أبا عبد الله(علیه السلام) یقول: «أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) |
|
طبق این حدیث ممکن است فردی که مۆمن عادی باشد؛ اما چون چهل روز دعای عهد خوانده در رکاب امام مهدی(عج) خواهد بود؛ در صورتی که طبق حدیث بالا این مۆمن فرضی نمیتواند از رجعت کنندگان باشد. این تعارض بین دو روایت را چگونه باید حل کرد؟! و در مجموع چه افرادی رجعت میکنند؟!
رجعت، یکی از اعتقادات اساسی شیعه است که میتوانیم در یک تقسیمبندی ابتکاری آن را به دو دسته، رجعت امامان معصوم(علیهم السلام) و رجعت غیر معصوم دستهبندی کرد. در ادامه همان تقسیم میتوان رجعت غیر معصوم را نیز به دو دسته رجعت مۆمنان خالص و
تدبر در قرآن کریم انسان را موحد با می آورد |
آیت جوادی آمـلی ...
اگر خدای سبحان خواست چیزی به مومن عطا کند، کریمانه عطا می کند. خداوند میفرماید شما هم با زیردستان خود کریمانه رفتار کنید. ایشان تاکید داشتند: جامعه را نباید اطعام کرد بلکه باید اکرام کرد. قرآن نمیخواهد فقط شکم مردم سیر باشد، غرض اصلی قرآن اکرام مردم است. باید آبروی مردم تامین شود. معظم له با اشاره به اهمیت کرامت انسانی از منظر قران کریم تصریح فرمودند: خدای سبحان سالن تدریسی دارد که مدرس آن اکرام است و اگر گفتند به اخلاق اسلامی تاسی کنید یعنی با کرم و اخلاص زندگی کنیم. حضرت آیتالله جوادی آملی اذعان داشتند: خداوند می فرماید کسی که از ما روی برگردان است مشکل خودش است و باید این مشکل را برطرف کند. در عین حال خداوند بشارت میدهد که اگر کسی مشکلی پیدا کرد ولی با ایمان و با تقوا باشد خدا میتواند از راههایی که همان فرد دوست دارد مشکلش را حل کند و روزی او را تامین کند. مفسر بزرگ قرآن کریم در ادامه فرمودند: خداوند این برکت توحید و ایمان به غیب را به عنوان بهترین نشانه کرم به افراد مومن می دهد. حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه قرآن یک کتاب محض نیست فرمودند: تدبر در قرآن کریم انسان را موحد بار می آورد. ایشان تصریح داشتند: خیلی ها اسلام آدامسی دارند که تا زمانی که در دهن آنها مزه دارد لازم دارند. اگر کسی در خدمت قرآن کریم بود و مزه توحید را چشید همیشه خودش حرکت میکند. بین کسی که با طناب او را ببرند تا کسی که خودش برود فرق زیادی است. معظم له در فراز دیگری از فرمایشات خود اظهار داشتند: اگر کسی لذت قرآن در جان او جلوه کرد، مجذوبانه حرکت می کند که به برکت خونهای پاک شهدا و کوشش امام راحل جامعه ما در حال حرکت در این مسیر است. حضرت آیتالله جوادی آملی تصریح کردند: تمام کوشش و تلاش آیات قرآن این است که ما را موحد بار بیاورد. اگر موحد شدیم نه بیراهه میرویم نه راه کسی را میبندیم. اگر راه قرآنی در جامعه ما که معطر به خونهای پاک شهیدان شده بیشتر رواج پیدا کند هیچ مشکلی در کشور وجود نخواهد داشت. ایشان خاطرنشان کردند: آنهایی که به فکر تحریم ایران هستند استقلال، عظمت و مقاومت ایران را درک نکردهاند.
برتری علمی غربی ها دلیل بر این ...
|
برتری علمی غربی ها دلیل براین نسیت که ما عادات فرهنگی و رفتار و آداب معاشرت خود را هم از آن ها یادبگیریم
عدهای فکر می کنند چون غربی ها از لحاظ علمی بر ما برتری دارند ،پس ما باید فرهنگ و عقایدوآداب معاشرت واداب زندگی و روابط اجتماعی و سیاسی مان را از ان ها یاد بگیریم ؛ این اشتباه است . اگر استادی در کلاس به شما درس بدهد و خیلی هم استاد خوبی باشد وبه او علاقه هم داشته باشید, آیا حتما باید رنگ لباس خود را همان رنگی انتخاب کنید که او می پسندد؟ اگر این استاد هم عادت بدی هم داشت ، شما باید این عادت بد را از از او یاد بگیرید؟ فرض کنید استادی وسط درس گفتن، دستش را در دماغش می کند؛ شما علم را از او یاد بگیرید ،چرا این کار را از او یاد می گیرید؟
اروپایی ها کار های غلط وخطا و رفتارهای زشت الی ماشاءالله دارند ؛ چرا باید این کارها را از انها یا بگیریم ؟آن مرد مجذوب مفتون دانش غربی ها می گفت: ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم . چرا؟ ما ایرانی هستیم وباید ایرانی بمانیم . ما مسلمانیم وباید مسلمان باشیم . ان ها بیشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما می رویم علمشان را یاد می گیریم؛ چرا باید عادات وفرهنگ و رفتار وآداب معاشرت آن ها را یاد بگیریم؛ این چه منطق غلطی است ؟
چون آن ها به دلیلی باید چیزی به نام کراوات دور گردنشان ببندند _ که البته ما نمی گوییم شما چرا کراوات می بندید ؛ کراوات مال آن هاست _ آیا ما هم باید از آن ها تقلید کنیم ؟ منطق ما برای این کار چیست ؟ چرا ما لباس و رفتار واداب معاشرت و حرف زدن و حتی لهجه آن ها را تقلید می کنیم ؟ من گاهی می بینم در تلوزیون گزارشکر ما از فلان نقطه دنیا دارد به زبان فارسی گزارش می دهد و مطلب مربوط به ایران است ؛اما زبان فارسی را طوری حرف می زند مثل این که یک انگلیسی دارد حرف می زند! این, ضعف نفس و احساس حقارت است.1
-------------------------------------------------------
1.بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان اساتید، معلمان ودانشجویان دانشگاه های استان همدان 1383/4/17
منبع :کتاب نکته های ناب /ص32
مستبصر آمریکایی: گمشده خود را در شخصیت والای امام حسین(ع) یافتم |
لوکاس برانک، مستبصر آمریکایی اهل ایالت کالیفرنیا گفت: پس از آنکه با شخصیت امام حسین (ع) آشنا شدم، دیگر تمایلی به مطالعه درباره فهم دیگران از اسلام نداشتم |
لوکاس برانک پس از تشرف به حرم امیرالمومنین علی(ع) گفت: این اولینبار است که پس از مستبصرشدن به زیارت مرقد مطهر علوی مشرف میشوم و از این که در آستان امیر انسانیت و عدالت امام علی(ع) ایستادهام، بسیار خوشحالم.
وی افزود: هنگام ورود به حرم مطهر نمیتوانستم قدم بردارم، قدمهایم سنگین و ضربان قلبم تند شد و زانوهایم لرزید؛ اما پس از خواندن زیارتنامه و واردشدن به مرقد مطهر احساس راحتی و آرامش کردم.
نخستین جرقههای آشنایی با اسلام
لوکاس برانک درباره چگونگی تشرف به اسلام و شیعهشدن خود میگوید: مسلمانشدن من از تابستان ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ میلادی طول کشید. اولینباری که با یک مسلمان دیدار کردم در یک مدرسه کاتولیک تابستانه بود و من در آن زمان یازده سال داشتم. دوست من پاکستانی بود و من نمیدانستم او مسلمان است و بعدها در گفتگو با او متوجه شدم که وی مسلمان است.
برانک ادامه داد: پس از آن رفته رفته به سمت دوست خود جذب شدم و گویی شمعی در درون من روشن شده بود، به گونهای که از بیان آن ناتوانم. با این که من هیچ ترسی از غریبهها نداشتم و هیچگونه دشمنی و نفرتی از اسلام نداشتم، اما باز هم هیچ تحقیقی درباره اسلام انجام ندادم تا این که به دبیرستان رفتم و آن شمع همچنان در وجود من روشن بود.
وی گفت: هنگامی که اتفاقات ۱۱ سپتامبر رخ داد من میدانستم که این عملیات تروریستی نمیتواند به اسلام مربوط باشد و از قبل میدانستم که هر انسانی صرفنظر از قومیت، نژاد و دین خود ممکن است دست به وحشیگری بزند.
این مستبصر آمریکایی ادامه داد: در سال ۲۰۰۵ میلادی به دنبال الگویی برای اقتدا میگشتم و در آن زمان تمایل شدیدی به عدالت داشتم. تصور من این بود که خداوند در طول تاریخ افرادی را برای رساندن پیام خویش به انسانها برگزیده و بر این باور بودم که اسلام، مسیحیت و یهود هر سه یک پیام دارند، زیرا تمام این ادیان انسانها را به خدای واحد دعوت میکنند و پیامبران و کتابهای این ادیان نیز همگی آسمانی هستند. در آن زمان به دنبال این بودم که حکمت را از هر منبعی فرا گیرم و الگویی برای یادگیری بیابم و همیشه به دنبال این بودم تا روزی مسلمان شوم و منتظر آن روز بودم.
الگو و گمشده خود را در امام حسین(ع) یافتم
لوکاس برانک اظهارکرد: اولین کتابی که...
امام هادی ع در قفس شیر |
در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است. آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست.
متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه. آنان به متوکل گفتند : هادی علیه السلام را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
امام علیه السلام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است. متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
امام علیه السلام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
متوکل خواست او را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام علیه السلام داخل قفس برود. متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟! نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود.
وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و امام علیه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت |
وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود. متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد. امام فرمود : هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت : من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
---------------------------------------------------
پی نوشته :
- بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
- منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.
آیت الله جوادی آملی |
آیت الله جوادی آملی :
«وَ قَالَ رسول الله ص إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ تَحْتَ الْحُجُبِ یَا أَهْلَ الْجَمْعِ غَضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ فَهَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ تُرِیدُ أَنْ تَمُرَّ عَلَى الصِّرَاط.» (إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص: 232) |
انچه در پی میخوانید بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی پیرامون حدیث « غُضّوا اَبصارکم» است:
اینکه گفته میشود، در روز محشر وقتی فاطمه(سلام الله علیها) عبور میکند
ندا داده میشود و میگویند: «غُضّوا أبصارکم» ]چشمان خود را ببندید[به این
معنی نیست که چون شما نامحرمید چشمها را بپوشانید، یا دیدها را بشکنید که
او را نبینید، آن روز، سخن از محرم و نامحرم نیست؛ چون قیامت ظرف تکلیف
نیست و لذا این دستور هم دستور تکوینی است و نه تشریعی؛ یعنی شما توان آن
را ندارید که نور این بیبی را ببینید. چشمها را فرو بربندید و دیدهها را
بشکنید [و] توان آن را ندارید که نورانیّت او را ببینید.
فاطمه زهراء(سلام الله علیها) مظهر رحمت جهان شمول خدای سبحان
و
اینکه احیاناً در بعضی از دعاها اینچنین آمده است که خدایا دست ما را از
ریشهٴ چادر بیبی کوتاه نکن، بر اثر یک روایتی است که بر اساس آن روایت،
وجود مبارک بیبی(سلام الله علیها) در قیامت چادری بر سر میکنند که
ریشههای او و دامنههای آن به تمام افراد شایستهٴ اهل محشر میرسد، حال
طبق این حدیث، آیا منظور این چادر ظاهری است یا پوشش رحمت است؟!
اگر کسی طبق بیان پیغمبر[صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم] که فرمود: «انتِ منی و انا منکِ»
به منزلة پیغمبر[صلّیٰ الله علیه و آله و سلّم] شد، پیغمبر(صلّیٰ الله
علیه و آله و سلّم) ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾ است و نیز ﴿وَمَا
أَرْسَلْنَاکَ إِلاّ کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیراً﴾ قهراً چنین بانویی مظهر
رحمتِ جهانشمول ذات اقدس الهی خواهد بود.
نزول وحی انبایی بر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
این بانو با آن تعلیم و تزکیه توانست در حرمی راه پیدا کند که فرشتهٴ امین
در آن حرم نازل میشود؛ لذا بعد از رحلت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف
التحیة و الثناء) جبرئیل هم بر آن حضرت نازل میشد؛ منتها وحی تشریعی تمام
شد [و] احکام فقهی تمام شد، لکن وحی تسدیدی، وحیهای انبایی، ملاحم، اخبار
غیبی تا روز قیامت ادامه دارد؛ چون رسالت قطع شدنی است [و] نبوّت قطع شدنی
است، امّا ولایت قطع شدنی نیست [و] تا روز قیامت انسانها میتوانند به مقام
شامخ ولایت راه پیدا کنند.
--------------------------------------------------------
منبع: مرکز خبر حوزه
پاسخ به شبهه ی اگر قصد پیامبر اکرم ص ... + پخش آنلاین |