صفحه ي نخست | اخبار وبلاگ | رهبري | دانلود مداحي | دانلود سخنراني | نرم افزار موبايل | رايانه اسلامي | قالب وبلاگ | دانلود کتاب | مستند |
مستند شهید عبد الله باقری + پخش آنلاین |
کراماتی از شیخ رجبعلی خیاط
|
نگاه و سیره آیت الله خوشوقت در مسائل روز سیاسی چگونه بود
|
توصیه های امام زمان عج به آیت الله مرعشی نجفی
|
در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیه الله الاعظم داشتم با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیت که جمال اقا صاحب الزمان را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود هنگامی که به انجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها , ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.
برگشتم به عقب سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم نزدیک من امد و با زبان فصیح گفت:" ای سید! سلام علیکم" ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب اور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید متوجه سیادت من شد و در ان حال من از این مطلب غافل بودم
ویزگی شیعیانی که منتظر ظهور هستند |
سخنان شیخ حسین انصاریان |
آیا حجاب حق الله است یا حق الناس ؟
|
حضرت آیت الله جوادی آملی در بخش پایانی کتاب «زن در آیینه جمال و جلال» به
جایگاه و ارزش حجاب زن و لزوم توجه بانوان به آن را و همچنین فلسفه حجاب
در قرآن پرداخته اند.
ایشان در این بخش در پاسخ به شبهه ای که آیا حجاب برای زن محدودیت و نشانه ضعف اوست، بیان فرمودند:
شبهه ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می کنند حجاب برای
زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده
است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.
راه حلّ این شبهه
و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که
حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم،
حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به
خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است،
لذا می بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر
زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه
اعلام می کنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن
دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد، همه اینها اگر رضایت
بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللَّه
مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلّم رقّت باشد و
پیام عاطفه بیاورد،
فوائد نگاه نکردن به نا محرم
|
توجه به معنویت همسر
آقای سید محمد حسن قاضی که آن روزها را به یاد می آورد درباره قرآن خواندن مادرشان این گونه می گوید:« بله، مادرم به آقای قاضی می گفت: آخر شما چه آقایی هستی که من سال های سال در منزل شما هستم، و شما یک قرآن خواندن به من یاد ندادی، و البته این قرآن خواندن برای کسی که اصلاً سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد خیلی دشوار است.
آقا فرمودند : تو قرآن را باز کن، مقابل هر سطر یک صلوات بفرست و بعد بخوان.
ایشان هم به همین صورت صلوات می فرستادند و قرآن می خواندند. بعداً ما که بزرگ شدیم و خواندن و نوشتن یاد گرفتیم، من می آمدم به مادرم می گفتم این آیه ای که من می خوانم کجای قرآن است؟ و ایشان پیدا می کرد و نشان می داد. یعنی خواندن و نوشتن بلد نبود ولی اشاره می کرد که فلان صفحه است و سطر آن را هم تعیین می کرد. »
بگذاری بچه ها بروند پی بازی شان
سیدمحمد علی قاضی یکی از پسران آیت الله قاضی از دوران کودکی اش خاطرای نقل می کند و می گوید: « یادم هست که ما ظهرها می رفتیم بازی می کردیم، ایشان اگر از خواب بیدار می شد، می آمد و ما را می برد در سرداب و می خواباند. ولی ما یواشکی یکی یکی می آمدیم بالا که برویم در کوچه بازی کنیم. بعد یک موقع هایی از بدشانسی، ایشان دوباره بیدار می شدند و ما یک دفعه می دیدیم که آقا آمدند و دم در ایستادند و دیگر کسی جرأت نمی کرد به کوچه برود.
نسبت به بچه ها دلسوز و مهربان است و شیطنت های کودکانه شان او را آشفته نمی کند و حتی اگر مادر عصبانی می شود که چرا بچه ها پابرهنه در کوچه بازی می کنند و با پای کثیف به خانه می آیند، باز هم می گوید: « بگذار بچه ها بروند بازیشان را بکنند. »
آرامش و طمانینه در مرگ فرزند
در برابر مشکلات و مصائب زندگی، صبور و شکست ناپذیر است، آن قدر طمأنینه دارد که در مرگ فرزندش، اطرافیان از آرامش او متعجب می شوند. « سید محمد باقر که نابغه خانواده قاضی است در سن 14-13 سالگی با برق گرفتگی از دنیا می رود. مادرش خیلی جزع و فزع می کند که بچه ام جوان بود، باهوش بود و بدجوری مرد. و آقای قاضی به ایشان می گوید: تو چرا این قدر زیاد برای بچه گریه می کنی؟ فرزندت الان این جا پیش من نشسته. و مادر بعد از شنیدن این حرف آرام می شود و راز آن ماجرا معلوم نمی شود. »
تسکین فرزند بعد از رحلت
و سرانجام وقتی آقای قاضی فوت می کند، دخترش که سال ها پیش به ایران آمده و از دیدارش محروم مانده بود ماه ها و ماه ها بی تابی می کند تا این که خود آقای قاضی به خوابش می آید و او را آرام می کند.
سیده خانم فاطمه قاضی میگوید:« یادم هست که بعد از وفات پدر من خیلی گریه می کردم، چهار ماه برای پدرم گریه می کردم. باور می کنید؟!
حتی همسایه ها هم عاجز شده بودند از گریه های من، تا این که خواب دیدم پدرم در اتاق ایستاده و می گوید : فاطمه، گفتم بله آقا جان؛ گفت: چرا گریه می کنی؟ من الحمدالله خوبم، همین طوری دستش روی سینه اش بود. گفت: من خوبم. ناراحت نباش فقط برای بچه های کوچک نگرانم، و من بعد از آن موقع ساکت شدم. »