صفحه ي نخست | اخبار وبلاگ | رهبري | دانلود مداحي | دانلود سخنراني | نرم افزار موبايل | رايانه اسلامي | قالب وبلاگ | دانلود کتاب | مستند |
چرا شیعیان در نماز از مهر استفاده می کنند؟ |
سؤال :
چرا شیعیان در نماز از مهر استفاده میکنند؟
برای روشن شدن جواب، توجه شما را به چند نکته جلب مینمائیم:
۱ ـ فقهای شیعه براساس ادلّهای که بیان میکنند، معتقدند که بایدسجده بر روی اجزای اصلی زمین و یا آنچه از زمین روئیده واز جنسهایی که خوردنی و پوشیدنی نیست انجام شود؛
بنابراین سجده برسنگ، خاک، چوب، حصیر، کاغذ، برگ درخت و امثال آنها را جایز میدانند.اما سجده بر پارچه، موکت، فرش نخی یا پشمی و همچنین بر اشیایمعدنی و مواد نفتی و جواهرات را جایز نمیدانند.
جهت آشنایی بیشتر، به عنوان نمونه عین فتوای مراجع شیعه را که دررسالههای عملیّه آنان موجود است، میآوریم:
« باید بر زمین و چیزهای غیرخوراکی کهاز زمین میروید، مانند چوب و برگدرخت سجده کرد، و سجده برچیزهای خوراکی و پوشاکی و معدنیصحیح نیست.» (۱)
۲ ـ از آنجا که در عهد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ، کف تمام خانههای مردم و کف مساجد با فرش های نخی و پشمی و امثال آنها فرش نبود، بلکه کف آنها خاک یاحداکثر حصیر بود و فقط گاهی قطعهای پوست گوسفند و امثال آن راهنگام نشستن خود و یا برای مهمان بر زمین پهن میکردند و روی آنمینشستند، پس نیازی به گذاشتن چیزی بر روی زمین برای سجده نبودو بر همان خاک یا سنگ و یا حصیر کف اتاق، سجده مینمودند و اگر کفتمام اتاق فرش بود و یا اطمینان به پاکی زمین نداشتند، مقداری خاک را دردستمالی قرار میدادند و آن را پهن و بر روی آن سجده میکردند. همچنانکه در روایات شیعه آمده است، امام صادق علیه السلام قدری از خاک کربلا را دردستمالی قرار داده بودند و هنگام نماز آن را پهن کرده و بر آن خاک سجدهمینمودند. (۲)
با گذشت زمان، روزبروز فرش نمودن کف اطاق ها و مساجد با فرشهای نمدی و پشمی و نخی زیاد شد و از سویی همراه داشتن خاک به خاطراحتمال ریختن و یا خاکی شدن لباسها، قدری مشکل بود؛ در نتیجه برخیمسلمین مقداری خاک پاک را گل کرده و سپس خشک نمودند تا تمیزتر وهمراه داشتن آن آسانتر باشد و کمکم این کار رایج و فارسیزبانان نام آنرا «مهر» گذاشتند و از آنجا که این مهر همان خاک است، عربزبانان به آن«تربت» میگویند.
۳ ـ در روایات شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز بر زمین(خاک و سنگ و مانند آنها) و یا بر برخی اشیای ساخته شده از گیاهانهمچون فرش حصیری سجده مینمودند. و اینک به چندروایت از کتب اهل سنت در این زمینه اشاره میکنیم:
الف) وائل بن حجر میگوید: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم که هر گاه سجده مینمود، پیشانی و بینیاش را بر زمین میگذاشت.(۳)
ب) عایشه همسر آن حضرت میگوید: هرگز ندیدم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هنگامسجده پیشانیاش را به وسیله چیزی (از گذاشتن مستقیم بر زمین)محافظت کند.(۴)
ج) ابوسعید گوید: بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وارد شدم در حالی که بر رویحصیری نماز میخواند.(۵)
د) عایشه همسر پیامبر میگوید: آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم حصیری داشتند که آن راپهن مینمودند و بر روی آن نماز میخواندند.(۶)
ه) انس بن مالک و ابن عباس و برخی همسران آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم نیز همچونعایشه و امّسلمه و میمونه میگویند: همیشه (عمده اوقات) پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برخمره (نوعی حصیر بافته شده از لیف خرما) سجده می نمودند. (۷)
۴ ـ در شرح حال برخی از صحابه و تابعین چنین میخوانیم:
مسروق بن اجدع (یکی از تابعین) هر گاه بیرون میرفت، قطعهای ازخشت همراه خود میبرد تا در کشتی بر آن سجده کند.(۸)
در کتاب اخبار مکه میخوانیم: رزین گفت: علی، پسر عبدالله ابن عباس(آخرین فرد از تابعین) به من نامه نوشت که قطعه سنگی از سنگ هایمروه را برای من بفرست تا بر آن سجده کنم.(۹)
جابربن عبدالله میگوید: با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نماز ظهر را میخواندم و از شدتگرما، مشتی سنگریزه را در دستم میگرفتم تا سرد شود و بر آن سجدهنمایم.(۱۰)
از نافع نقل شده است: عبدالله بن عمر هر زمان که سجده میکرد و بر سراو عمامه بود، عمامهاش را کنار میزد تا پیشانیش بر زمین قرار گیرد.(۱۱)
از این روایات استفاده میشود که جمعی از صحابه و تابعین مقیّدبودند بر پارچه، گوشه آستین، عمامه و مانند آنها سجده نکنند و گرنه سجده بر آنها آسان تر بود و نیازی به خنک کردن یا برداشتن سنگنبود.
جالب توجه اینکه در برخی روایات نقل شده که مسلمین از شدتگرمایی که در پیشانی و دست هایشان احساس میکردند، به آن حضرتشکایت نمودند و آن حضرت با این که نسبت به مؤمنین بسیار مهربان بود (بالمؤمنین رؤوف رحیم) (۱۲) به شکایت آنانتوجهیننمودند. به نظر میرسد، اگر از نظر آن حضرت سجده بر پارچه و امثالآن جایز بود، آنان را راهنمایی میفرمودند که لباس یا عمامه شان را رویزمین پهن کنند و بر آن سجده کنند.
اینک دو روایت را به عنوان نمونه نقل میکنیم:
الف) بیهقی از خباب بن الارت نقل میکند که گفت: ما به پیشگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم از شدت گرما و داغی در پیشانی و دستانمان شکایت نمودیم، ولی آنحضرت توجهی نکردند.(۱۳)
ب) مسلم نیز از خباب بن الارت نقل میکند که گفت: ما به خدمترسولالله صلی الله علیه وآله وسلم رسیدیم و از گرما شکایت نمودیم، آن حضرت توجهیننمودند.(۱۴)
۵ ـ صحّت سجده بر چیزهایی که اهل تشیع بر آنها سجده میکنند، موردقبول تمامی مذاهب است؛ یعنی هیچ یک از مذاهب اسلامی نمیگوید که اگرهنگام سجده سر را بر روی خاک، سنگ، کاغذ یا چوب و امثال آنها بگذاریم،سجده و یا نمازمان باطل است. تفاوتی که میان شیعه و سنی در اینمسأله هست، این است که اهل تشیع سجده را بر غیر از آنچه گفته شد،صحیح نمیدانند ولی اهل سنت میگویند: همانطور که سجده بر اینهاجایز است، بر غیر اینها از قبیل پارچه، فرش پشمی یا نخی و نیزجایز است.
۶ ـ در زمان حاضر هم از نظر فقهای شیعه، اگر نمازگزاران پیشانی را برروی کف زمینی که خاک پاک و یا سنگ پاک است بگذارند، دیگر نیازی بهگذاشتن مهر نیست.
۷ ـ جهت آشنایی با علتی که برای سجده نکردن بر خوردنی ها وپوشیدنی ها ذکر شده، فرمایش امام صادق علیه السلام را نقل میکنیم:
هشام بن حکم از حضرت امام صادق علیه السلام پرسید: سجده بر چه چیزهاییجایز است و بر چه چیزهایی جایز نیست؟ آن حضرت پاسخ دادند: سجدهجایز نیست مگر بر \”زمین\” یا \”آنچه که از زمین میروید و خوردنی و پوشیدنینیست\”.
هشام عرض کرد: جانم به فدایت علت و رمز این حکم چیست؟
امام صادق علیه السلام پاسخ دادند: چون سجده خضوع و فروتنی برای خداونداست، سزاوار نیست بر روی خوردنی ها و پوشیدنی ها انجام شود، چراکه طرفداران دنیا، بنده خوردنیها و پوشیدنیها هستند (در واقع اینبندگان دنیا هستند که خضوع در برابر خوردنی ها و پوشیدنیهامیکنند) و سجدهکننده در حال عبادت خداوند است و سزاوار نیست برمعبود و مسجود اهل دنیا، سجده کند.(۱۵)
۸ ـ یکی از روایاتی که فقهای شیعه برای سجده بر زمین به آن
استدلالمیکنند، روایت معروفی است که در کتب شیعه و سنی نقل شده
که پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
«جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً».(۱۶)
(زمین برای من سجدهگاه و پاککننده (وسیله طهارت) قرار دادهشده است).
بنا بر این روایت، علمای شیعه میگویند: باید بر چیزی سجده کرد که اززمین محسوب شود (خاک و سنگ و یا روییدنی های زمین).
۹ ـ یکی دیگر از ادلهای که برخی علمای شیعه برای اثبات این موضوع ازکتب اهل سنت ذکر نمودهاند، این است که در کتب حدیثی نقل شده که پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله وسلم گاهی به خاطر سرما یا باران «دست» و «پای» خود را با پارچه از زمینحفظ میکردند ، اما در مورد «پیشانی» چنین مطلبی بیان نشده است .
از جمله ابن عباس میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیدم با ردایی سفید درصبحگاهی سرد، نماز میخواند و با آن رداء (لباس) دست و پای خود را ازسردی زمین محافظت میکرد.(۱۷)
عبدالله بن عبدالرحمن از جدش نقل میکند: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در میان بنیعبدالاشهل (طایفهای از مسلمین) نماز خواندند، در حالی که ردایی را برخود پیچیده بودند و دستان مبارک را (هنگام سجده) بر روی آنمیگذاشتند و با این کار خود را از سردی سنگریزهها حفظ مینمودند.(۱۸)
همانگونه که ملاحظه شد در جایی نقل نشده که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پیشانی مبارک خود را در سجده بر زمین حتی در سرماو باران با چیزی محافظت نموده باشند و حایلی میان پیشانی وزمین قرار داده باشند، ، بلکه در همین نوشتار (نکته سوم) حدیث عایشه راخواندیم که گفت: هیچ گاه ندیدم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پیشانیاش را با چیزی از زمینحفظ کند.
جالب آنکه از روایات متعددی استفاده میشود که اگر دیگران هم چنینکاری میکردند، آن حضرت آنان را نهی میفرمود.
چند نمونه از کتب اهل سنت را نقل میکنیم:
الف) در سنن بیهقی میخوانیم که عیاض بن عبدالله گفت: پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم مردی را دیدند که بر روی عمامهاش سجده میکند. حضرت با دست اشارهنمودند که عمامه را از روی پیشانیات بالا بزن.(۱۹)
ب) همچنین در سنن بیهقی میخوانیم: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مردی را دیدند که در کنارآن حضرت به سجده رفته در حالی که عمامهاش را بر روی پیشانی کشیدهاست. آن حضرت ـ خود شان ـ عمامه او را از پیشانیاش کنار زدند.(۲۰)
ج) در سنن بیهقی و همچنین در کنزالعمال از حضرت علی علیه السلام روایت شده کهفرمودند: هرگاه کسی از شما نماز میخواند، باید عمامه را از رویصورتش بردارد.(۲۱)
از مجموع این احادیث فهمیده میشود که پیشانی از میان هفت عضویکه در حال سجده باید بر زمین گذاشته شود، خصوصیتی دارد که بایدحایلی میان آن و زمین نباشد؛ برخلاف شش عضو دیگر.
البته ممکن است کسی تصور کند، چون عمامه وصل به بدن است، حضرت نهی فرموده، ولی دلیلی بر این مطلب وجود ندارد.
علاوه بر این کهاگر سجده بر پارچه جایز میبود، موقعی که افراد از احساس گرما در پیشانی (در حال سجده) به آن حضرت شکایت کردند، میتوانست بفرماید: عمامه را از سرتان بردارید، بازش کنید و بر گوشهای از آن سجدهکنید، در حالیکه چنین مطلبی در جایی دیده نشده است.
۱۰ ـ در برخی از روایاتی که علمای شیعه و سنی نقل نمودهاند، دستورسجده بر خاک را صریحاً میبینیم که چند نمونه را از کتب اهل سنتنقل میکنیم:
الف) ام سلمه (همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم) از آن حضرت نقل میکند کهفرمودند: صورتت را به خاطر خدا خاکی کن (بر خاک بگذار).(۲۲)
ب) خالد الخذاء گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، «صهیب» را دیدند که سجده میکند اما مواظب است تا خاکی نشود (از خاک فاصله میگیرد). به او فرمودند: ایصهیب، صورتت را خاکی کن (بر خاک بگذار).(۲۳)
ج) در ارشاد الساری میخوانیم که آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم به معاذ فرمودند: صورتترا خاکی کن (بر خاک بگذار).(۲۴)
د) در المستدرک علی الصحیحین میخوانیم که آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم به شخصی بنامرباح فرمودند: ای رباح! خود را خاکی کن. (بر خاک سجده نما).(۲۵)
ه) ابن عباس از رسول معظم صلی الله علیه وآله وسلم نقل میکند که فرمود: هر کس هنگامسجده بینیاش را همراه پیشانی بر زمین نچسباند، نمازش صحیحنیست.(۲۶)
از این حدیث فهمیده میشود که لزوم چسباندن پیشانی به زمین، یکموضوع مسلم و حتمی است و در این حدیث میخواهد بفرماید: همانگونهکه پیشانی را به زمین میچسبانید، بینی را نیز به زمین (خاک و مانند آن) بچسبانید (البته فقهای شیعه از اینگونه روایات، مستحب بودن گذاشتنبینی بر روی خاک و امثال آن را استفاده کردهاند).
۱۱ ـ شاید حکمت سجده بر خاک این باشد که این عمل (پیشانی و بینی
را بر خاک مالیدن)، روشنترین نوع تواضع و کوچکی نمودن در
برابرخداوند است و تکبر را از انسان دور میکند.
لذا «طریحی» از علمای شیعه و «ابن اثیر» از علمای اهل سنت، روایتی
ازپیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم نقل میکنند که فرمودند: هر
گاه فردی از شما نماز خواندباید پیشانی و بینیاش را به زمین بچسباند
تا تکبر از او بیرون رود.(۲۷)
۱۲ ـ سجده فقط برای خداوند جایز است و همه مسلمین چه شیعه و چهسنی برای خداوند سجده میکنند. ولی هنگام سجده، برخی پیشانی رافقط بر روی زمین و یا روییدنی های غیر خوردنی و پوشیدنی میگذارندو برخی گذاشتن پیشانی را بر روی غیر اینها نیز جایز میدانند؛ اما نه آنکسی که پیشانی را بر روی زمین و خاک میگذارد خاک و مهر را میپرستدو نه آن کس که پیشانی را بر فرش و پارچه و مانند آنها میگذارد، فرش وپارچه را میپرستد.
خلاصه این که:
سجده کردن بر روی چیزی غیر از سجده کردن برای آن چیز است.
همچنان که نماز خواندن به سوی کعبه غیر از نماز خواندن برای کعبهاست. کسانی که درصدد تفرقهافکنی و ایجاد بدبینی میان مذاهب اسلامیبودهاند، سجده کردن بر روی خاک و مهر را، نوعی پرستش مهر معرفینمودهاند. اینها یا نفهمیدهاند و یا نخواستهاند بفهمند که بین سجده کردنبر چیزی و سجده کردن برای آن چیز، تفاوت است و اگر شیعه به خاطرگذاشتن پیشانی بر مهر، مهرپرست حساب شود، آن کسی که پیشانی را برروی قالی میگذارد نیز قالیپرست خواهد بود !
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین
**********************************************
پی نوشتها :
۱ـ توضیح المسائل، مسائل نماز، چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است، م ۱۰۸۵٫
۲ـ عن معاویه بن عمار قال: کان لابی عبدالله علیه السلام خریطه
دیباج صفراء فیها تربه أبیعبدالله علیه السلام فکان اذا حضرته الصلاه
صبّه علی سجادته و سجد علیه.
مستمسک العروه الوثقی، کتاب الصلاه، فصل فی مسجد الجبهه من مکان المصلی، ذیل مسأله ۲۶، ۵/۵۱۱٫
۳ـ روی وائل بن حجر قال: رأیت النبی صلی الله علیه [وآله] وسلم اذا سجد وضع جبهته وأنفه علی الارض.
احکام القرآن، للجصاص، باب السجود علی الوجه، ۵/ ۲۶٫
۴ـ عن عایشه: ما رأیت رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم متقیاً وجهه بشیء تعنی فی السجود.
کنزالعمال، السجود و ما یتعلق به، مسند عبدالله بن عباس، ح ۲۲۲۴۱، ۸/ ۱۳۰٫
۵ـ عن جابر قال: حدثنی ابوسعید قال: دخلت علی رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم و هو یصلی علی حصیر.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، جماع ابواب الصلوه بالنجاسه و موضع الصلوه، باب الصلوه علی الحصیر، ۲/ ۴۲۱؛ و نیز سنن ابن ماجه، کتاب اقامه الصلاهوالسنه فیها، باب الصلاه علی الخمره، ح ۱۰۲۹، ۱/ ۳۲۸٫
۶ـ عن عایشه: ان النبی صلی الله علیه [وآله] وسلم کان له حصیر یبسطه و یصلی علیه.
فتح الباری، کتاب الصلاه، باب ۲۰، الصلاه علی الحصیر، ۱/۴۹۱٫
۷ـ عن عبدالله بن شداد حدثتنی میمونه زوج النبی صلی الله علیه
[وآله] وسلم قالت: کان رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم
یصلی علی الخمره.
سنن ابن ماجه،کتاب اقامه الصلاه والسنه فیها، باب الصلاه علی
الخمره، ح ۱۰۲۸، ۱/۳۲۸ و نیز السنن الکبری، للبیهقی، کتاب الصلوه،
باب الصلوه علیالخمره ۲/ ۴۲۱ و همچنین صحیح البخاری، کتاب الصلاه،
باب الصلاه علی الخمره، ۱/ ۲۳۱٫
۸ـ اخبرنا مسلم بن ابراهیم قال: حدثنا قره بن خالد قال: حدثنا محمد
قال: کان مسروق اذا خرج یخرج بلبنه یسجد علیها فی السفینه.
الطبقات الکبری، شرح حال مسروق بن الاجدع، ۶/ ۱۴۱٫
۹ـ حدثنا ابوالولید قال: حدثنی جدی عن ابن عینیه قال: سمعت رزین
مولی ابن عباس یقول: کتب الی علی بن عبدالله بن عباس رضیالله
عنه أن أبعث الی بلوح من حجارهالمروه، أسجد علیه.
اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، من کره ان یدخل شیئاً من حجاره الحل…، ۲/ ۱۵۱٫
۱۰ـ عن جابر بن عبدالله قال: کنت اصلی الظهر مع رسولالله صلی الله
علیه [وآله] وسلم فاخذ قبضه من الحصا لتبرد فی کفی اضعها لجبهتی
اسجد علیها لشده الحرّ.
السنن الکبری، کتاب الصلوه باب ما روی فی التعجیل بها فی شده الحرّ، ۱/ ۴۳۹ و باب الکشف عن الجبهه فی السجود، ۲/ ۱۰۵٫
۱۱ـ عن نافع: ان ابن عمر کان اذا سجد وعلیه العمامه یرفعها حتی یضع جبهته بالارض.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، باب الکشف عن الجبهه فی السجود،۲/ ۱۰۵٫
۱۲ـ توبه/ ۱۲۸٫
۱۳ـ حدثنی خباب بن الارت قال: شکوت الی رسولالله صلی الله علیه
[وآله] وسلم الرمضاء فما أشکانا و قال: اذا زالت الشمس فصلوا.
السنن الکبری، کتاب الصلوه باب ما روی فی التعجیل بها فی شده
الحرّ، ۱/ ۴۳۹ و باب الکشف عن الجبهه فی السجود،۲/ ۱۰۵ و باب السجود
علی الکفین و منکشف عنهما فی السجود، ۲/ ۱۰۵٫
۱۴ـ عن خباب قال: أتینا رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم فشکونا الیه حرّ الرمضاء فلم یشکنا.
صحیح مسلم، کتاب المساجد و مواضع الصلاه، باب استحباب تقدیم الظهر فی اول الوقت فی غیر شده الحرّ، ۱/ ۴۳۳٫
۱۵ـ عن هشام بن الحکم انه قال لابیعبدالله علیه السلام : أخبرنی
عما یجوز السجود علیه و عما لایجوز قال: السجود لایجوز الاعلی الارض أو
علی ما أنبتت الارض الا ما أکل أو لبس فقال: جعلت فداک ما العله
فی ذلک؟ قال: لا ن السجود خضوع عزّوجلّ فلاینبغی ان یکون علی ما
یؤکل ویلبس لا ن أبناء الدنیا عبید ما یأکلون ویلبسون والساجد
فیسجوده فی عباده الله عزّوجلّ فلاینبغی أن یضع جبهته فی سجوده
علی معبود أبناء الدنیا الذین اغتروا بغرورها .الحدیث.
وسائل الشیعه، کتاب الصلاه، أبواب ما یسجد علیه، باب انه لایجوز السجود بالجبهه الا علی الارض،۳/ ۵۹۱٫
۱۶ـ وسائل الشیعه، کتاب الصلوه، ابواب ما یسجد علیه، باب انه لایجوز السجود بالجبهه الا علی الارض، ح ۸، ۳/ ۵۹۳ و صحیح البخاری، کتاب التیمم، ح۳۲۳، ۱/ ۲۰۹٫
۱۷ـ عن ابن عباس رضیالله عنهما قال: رأیت رسولالله صلی الله علیه
[وآله] وسلم یصلی فی کساء أبیض فی غداه بارده یتقی بالکساء برد
الارض بیده ورجله.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، باب من سجد علیهما فی ثوبه، ۲/ ۱۰۸٫
۱۸ـ أن رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم صلی فی بنی
عبدالاشهل و علیه کساء متلفف به یضع یدیه علیه یقیه برد الحصی.
سنن ابن ماجه، کتاب اقامه الصلاه والسنه فیها، باب السجود علی الثیاب فی الحر والبرد، ح۲، ۱/ ۳۲۹٫
۱۹ـ عن عیاض بن عبدالله القرشی قال: رأی رسولالله صلی الله علیه
[وآله] وسلم رجلا یسجد علی کور عمامته فأوماء بیده ارفع عمامتک و
أوماء الی جبهته.
سنن الکبری، کتاب الصلوه، باب الکشف عن الجبهه فی السجود، ۲/ ۱۰۵٫
۲۰ـ ان رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم رأی رجلا یسجد بجنبه
وقد اعتم علی جبهته فحسر رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم عن
جبهته.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، باب الکشف عن الجبهه فی السجود،۲/ ۱۰۵٫
۲۱ـ عن علی قال: اذا کان احدکم یصلی فلیحسر العمامظ عن جبهته.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، باب الکشف عن الجبهه فی السجود، ۲/
۱۰۵ و کنزالعمال، کتاب الصلاه من قسم الافعال السجود و ما یتعلق
به، ح۲۲۲۵۰ ، ۸/۱۳۱٫
۲۲ـ ترب وجهک تعالی.
کنزالعمال، کتاب الصلوه، السجود و ما یتعلق به، ح ۱۹۸۰۹، ۷/ ۴۶۵٫
۲۳ـ عبدالرزاق عن معمر عن خالد الخذاء قال: رأی النبی صلی الله
علیه [وآله] وسلم صهیباً یسجد کأ نه یتقی التراب فقال له النبی
صلی الله علیه [وآله] وسلم : تربوجهک یا صهیب.
المصنف، عبدالرزاق بن همام، باب الصلاه علی الصفا والتراب، ح
۱۵۲۸،۱ / ۳۹۱ و کنزالعمال، کتاب الصلوه، السجود و ما یتعلق به، ح
۱۹۸۱۰، ۷/ ۴۶۵٫
۲۴ـ قوله علیه الصلاه والسلام لمعاذ: عفر وجهک فی التراب.
ارشاد الساری، باب الصلاه علی الحصیر، ۱/ ۴۰۵٫
۲۵ـ سمعت رسولالله صلی الله علیه [وآله] وسلم یقول لعبد لنا أسود: ای رباح ترب وجهک.
المستدرک علی الصحیحین، کتاب الصلاه، باب التأمین، ۱/ ۲۷۱، ص ۴۰۴٫
۲۶ـ فقال النبی صلی الله علیه [وآله] وسلم : لاصلوه لمن لایمس أنفه الارض ما یمس الجبین.
السنن الکبری، کتاب الصلوه، باب ما جاء فی السجود علی الانف، ۲/ ۱۰۴٫
۲۷ـ اذا صلی احدکم فلیلزم جبهته وانفه الارض حتی یخرج منه الرغم.
مجمع البحرین، طریحی، ماده رغم، ۶/ ۷۴ و النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ابناثیر، ماده رغم، ۲/ ۲۳۹٫
******************************************
منابع
۱ – مستمسک العروه الوثقی، طبع مؤسسه دارالتفسیر، قم.
۲- احکام القرآن، للجصاص، طبع داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۳- کنزالعمال،طبع مؤسسه الرساله، بیروت.
۴ – السنن الکبری، للبیهقی، طبع دارالفکر.
۵- سنن ابن ماجه، طبع دارالکتب العلمیه.
۶ – فتح الباری، طبع دارالمعرفه، بیروت.
۷ – الطبقات الکبری، لابن سعد، طبع دارالکتب العلمیه، بیروت، سنه ۱۴۱۰٫
۸ – صحیح مسلم، طبع دارالفکر.
۹ – وسائل الشیعه، طبع داراحیاء التراث، بیروت.
۱۰ – صحیح البخاری، طبع دارالقلم، بیروت.
۱۱ – ارشاد الساری، طبع داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۱۲ – المستدرک علی الصحیحین، طبع دارالکتب العلمیه.
۱۳ – مجمع البحرین، دار و مکتبه الهلال، بیروت.
۱۴ – النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، المکتبه العلمیه، بیروت.
۱۵ – المصنف، عبدالرزاق بن همام الصنعانی، متوفی ۲۱۱، تحقیق حبیب الرحمن الاعاظمی، من منشورات المجلس العلمی.
۱۶ – اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ابی الولید محمدبن عبدالله بن أحمد الازرقی، طبع افست از طبع دارالاندلس، بیروت ۱۴۰۳، الطبعه الثالثه [ افستگرمنشورات الشریف الرضی].