سخنان شیخ حسین انصاریان....
روزی
رسول خدا(ص) در اتاق ام السلمه نشسته بود که ناگاه کسی اجازه ورود خواست.
حضرت پیشاپیش فرمودند: ابلیس(شیطان) است به او اجازه دهید. شیطان داخل شد و
سلام کرد و عرض کرد: ای رسول خدا من به خودی خود به خدمت شما نیامدم بلکه
دو فرشته ازجانب پروردگار مرا گرفتند تا به نزد شما آیم وهر چه را که از من
می پرسید آن را به راستی جواب دهم وگرنه مرا به آتش عذاب خواهند کرد.
حضرت فرمودند: اول می پرسم چرا به حضرت آدم سجده نکردی؟ شیطان گفت: بخاطر حسد بود.
حضرت فرمودند: در دنیا چه کسی را دشمن خود می دانی؟ شیطان گفت: شما را.
حضرت فرمودند: به چه دلیلی؟ شیطان گفت: به جهت اینکه در دنیا امت ها را به اسلام دعوت کرده و به هدایت می رسانی و در قیامت آنها را شفاعت می کنی.
حضرت فرمودند: دیگر چه کسی را دشمن داری؟
شیطان گفت: کسی که از خدا فرمانبرداری کند و بسیار توبه کند و در نماز
سستی و کاهلی ننماید و از بیم حق تعالی هراسان باشدو به پدر و مادر خود
احسان و نیکی کند و دیگر به عالمی که علم او با عمل همراه است و کسی که
پیوسته به عمل خیر مشغول باشد.
حضرت رسول(ص) فرمودند: در حق وصی و نائب من حضرت علی بن ابیطالب (ع) چه می گویی؟
شیطان گفت: حاشا که هرگز بر او دست یافته باشم و به این راضی هستم که مرا
به حال خود وا گذارد چرا که من تاب دیدن رخسار مبارک آن حضرت را ندارم.
حضرت فرمودند: دوستانت کیانند؟ شیطان گفت: کاهل نمازان و سخن چینان و غیبت کنندگانک
پیامبر(ع) فرمودند: رفیقانت چه کسانی هستند؟ شیطان گفت: خورندگان شراب. حضرت فرمودند: هم صحبتان تو کیانند؟ عرض کرد: دروغگویان.